Web Analytics Made Easy - Statcounter

پیشکسوت استقلال گفت: ما زمانی بود که پوشکاش و اوزبیو را به ایران می‌آوردیم اما اتفاقی نمی‌افتاد حالا باعث تاسف است که برای دیدن رونالدو این حد از آبروریزی برای کشورمان رقم می‌خورد.

به گزارش طرفداری، حسن روشن، کاپیتان اسبق تیم ملی و استقلال در گفتگو با خبر ورزشی، درباره حاشیه‌های حضور کاروان تیم النصر در کشورمان برای دیدار با پرسپولیس در چارچوب رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا و هجوم مردم به هتل محل اقامت کاروان تیم سعودی اظهاراتی را مطرح کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 چرا در حاشیه سفر تیم النصر به کشورمان اتفاقات ناخوشایندی رخ داد که در سطح جامعه اکثر مخاطبان فوتبال از آن به عنوان مایه شرمساری یاد می کنند؟

برای اینکه ما در فوتبالمان از موضوع ستاره شناسی دور افتاده‌ایم! استقبال از سلبریتی‌ها و چهره‌های سرشناس در دنیای ورزش و هنر، در همه جای دنیا شرایطی شبیه به این دارد اما با نظم، انضباط و دیسیپلین خاص. هیچ کجا به این شکل وحشی‌بازی درنمی‌آورند. رفتارها به گونه‌ای است که بتوان آن را تحمل کرد. وقتی یک سلبریتی به جمعیت طرفدارانش می‌رسد، می‌داند همه حد و حدود خودشان را می‌دانند اما متاسفانه در تصاویر منتشر شده از استقبال مردم از رونالدو صحنه‌هایی را دیدیم که باعث خجالت همه ما شد.

 چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟

برای اینکه ما از خودمان دور افتاده‌ایم. از فوتبال جهان فاصله گرفته‌ایم. زمانی علی دایی در فوتبال ما حکم رونالدو امروز النصر را داشت. وقتی قرار بود دایی به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برود از ساعت‌ها قبل برای دیدنش صف می‌بستند. اما الان فوتبال ما از چنین ستاره‌هایی خالی شده و در نبود چنین افرادی وقتی رسانه‌ها و فضای مجازی تا این اندازه فوتبالیست‌های جهان را بزرگ جلوه می‌دهند طبیعی است که شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.

بیشتر در این باره توضیح می‌دهید؟

بله! زمانی بود که ما در قالب تیم جوانان یا تیم ملی به کشور بحرین می‌رفتیم. آنجا مردم صف می‌بستند تا با من عکس بگیرند. با نراقی، جباری و بقیه ستاره‌های تیم ملی ایران، چیزی شبیه به امروز در کشورمان برای رونالدو اما با تعداد کمتر. ولی نکته مهم این است که آن زمان رفت و آمدهای فوتبالی بیشتر بود. ستاره‌ها بیشتر به ایران می‌آمدند و ما هم بیشتر سفر می‌کردیم. آن هم به کشورهای معتبر نه به بلغارستان یا آنگولا!

منظورتان حضور پله در ایران است؟

دقیقاً! غیر از پله هم ستاره‌های دیگری آمدند. اوزبیو، بکن باوئر، سوکراتس، پوشکاش. دیگر از پوشکاش بزرگتر که نداشتیم! این‌ها همه اسامی بزرگ فوتبال دنیا در آن زمان بودند. الان هم ما باید برویم با ستاره‌های بزرگ جهان رو در رو بشویم. آنها را به ایران بیاوریم و این تبادل فوتبال را بیشتر کنیم. در این صورت مردم تا این اندازه عطش دیدن ستاره‌ها را پیدا نمی‌کنند. این رونالدو که با حضورش در تهران چنین وضعیتی به وجود آورده همان کسی است که بیرانوند پنالتی اش را گرفت. پس بازیکنی نیست که از کره ماه به زمین آمده باشد ولی متاسفانه کمبود ارتباط فوتبال ما با فوتبال جهان باعث شده که این شرایط به وجود بیاید.

اشکال از کجاست؟

از مسئولان فدراسیون فوتبال! از روابط کم فوتبالی‌های ما با دنیای فوتبال. چرا ژاپن هر سال با برزیل و آلمان بازی می‌کند؟ چرا کره جنوبی با کشورهای بزرگ فوتبال بازی می‌کنند؟ چرا عربستان با فرانسه و دیگر قدرت‌های بزرگ جهان رو در رو می‌شود و یا آنها را به کشورشان می‌برند؟ برای اینکه اولاً تجهیزات خوب دارند، استادیوم خوب دارند، آب دریاچه قایقرانی را پای چمن فوتبال نمی‌ریزند. یک نفر رئیس فدراسیونشان است که کارش را بلد است. متاسفانه ما در ایران کار را به دست کاردان نسپرده‌ایم. بعد از مردم توقع داریم با دیدن کریستیانو رونالدو گوشه‌ای بایستند و خیلی شیک برای او دست تکان بدهند! کدام تسهیلاتی که به طرفداران فوتبالمان دادیم با بقیه چیزهای این ورزش مان همخوانی دارند؟

پس به عقیده شما مردم مقصر نیستند؟

مردم از بس در چنین شرایطی قرار نگرفته‌اند فوتبالیست ندیده شده‌اند! ستاره ندیده شده‌اند! اول حرفم گفتم ما باید کلاس ستاره شناسی برای طرفداران فوتبالمان برگزار کنیم، آن وقت است که همه چیز عادی می‌شود و وضعیت به این شدت غم انگیز و خجالت بار نخواهد بود.

اخبار داغ ????????????????????????

تاپ 10 طرفداری؛ ده بازیکنی که باورت نمی‌شه تو این باشگاه‌ها بودن! اولین عکس کریستیانو رونالدو در ایران محمدرضا احمدی گزارشگر پرسپولیس - النصر واکنش حسن یزدانی به باخت مقابل تیلور: المپیک جبران می‌کنم حمایت محسن چاوشی از حسن یزدانی؛ قهرمان قلب 80 میلیون ایرانی!

منبع: طرفداری

کلیدواژه: ستاره ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۹۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید

روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت:

چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آن‌چه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.

مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جست‌وجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینه‌ای است که سخنان آیت‌الله علم‌الهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شده است.

علم‌الهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویت‌های دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او هم‌چنین به‌عنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب

این سخن که زنان ایرانی براساس آن‌چه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشته‌اند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامه‌ی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگی‌های مثبت زنان و البته مردان شمرده می‌شود، هم بی‌راه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علم‌الهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمی‌آید و می‌تواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب می‌شود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟

منیژه دل‌بسته‌ی بیژن شاهزاده‌ی ایرانی می‌شود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بی‌هوش به شبستان خود می‌آورد و همه‌ی این اتفاقات بدون اجازه‌ی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ می‌دهد. بیژن در قصر او به هوش می‌آید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی درباره‌ی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه می‌کند این بیت را به زبان می‌آورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را می‌توان در شاهنامه خواند.

البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیت‌هایی می‌توانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین می‌گوید:

به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن‌ که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود

این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها می‌گوید، درحالی‌که در بیت استنادی امام‌جمعه‌ی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده می‌شود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هم‌معنا نیست. با این حال هم‌چنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات می‌بینیم هیچ‌کدام توصیه‌ی فردوسی نیست و سخنان شخصیت‌های شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزش‌های ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعه‌ای از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی زمانه‌ی خود را منتقل می‌کند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنان‌که در همین بیت‌های بالا پسرزا بودن جزو ارزش‌هایی شمرده شده است.

در شاهنامه زنان برجسته‌ای نقش‌آفرینی کرده‌اند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمی‌توانند باشند. برخی از زنان برجسته‌ی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نمانده‌اند و از جمله‌ی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب هم‌خواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.

در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیش‌تر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:

رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است

درست است که فکر می‌کنم شاهنامه ارزش‌های جهانی دیگر را منتقل می‌کند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمی‌برد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیه‌هایی شایسته‌تر می‌توان یافت، مضمون‌هایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمون‌ها دادگری است. دادگر در شاهنامه هم‌صفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفه‌ی صاحب قدرت. فردوسی می‌گوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس

دیگر خبرها

  • عکس‌| برخورد گرم علی دایی با اهالی اکباتان؛ ذوق‌زدگی یک کودک از دیدار با شهریار
  • یک شایعه‌ی جذاب درباره‌ی همکاری مسی و رونالدو
  • گل‌های رونالدو به دروازه‌بانان بزرگ فوتبال (فیلم)
  • احتمال حضور رونالدو و مسی در یک تیم قوت گرفت
  • تصمیم بزرگ دیوید بکام؛ مسی و رونالدو در یک تیم!
  • پیشنهاد اینترمیامی به ستاره پرتغالی/ رونالدو و مسی در یک تیم
  • جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از شاهنامه | لااقل بیت هایی بهتر پیدا می‌کردید
  • تفال به حافظ یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ به آب روشن می‌عارفی طهارت کرد..
  • علم‌الهدی: وقتی نیرو‌های نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد/ حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل می‌کند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب»
  • درخواست جالب ستاره جنجالی: دستمزدم را کم کنید